• از بارانی که دیر بارید

از بارانی که دیر بارید

از بارانی که دیر بارید | احمدرضا احمدی

من در سکوت

در سكوت لباس پوشيدم
كفش به پا كردم
گفتم:
شايد امشب باران
به خانه ما و به دريا

ببارد
نمیدانم
شايد تنها

صداي باران را

در شب حرمان زده من
شنيده باشيد...

نوشتن دیدگاه

Please login or register to review

از بارانی که دیر بارید

  • 60,000ریال


پیشنهاد کتاب

مسافرخانه، بندر، بارانداز
یادگار عشق و حرمان مدام
روزی برای تو خواهم گفت
سفر

سفر

400,000ریال

در باران از سفر آمد
ميوه ها طعم تكراري دارند
بر دیوار کافه

بر دیوار کافه

1,500,000ریال