سبد خرید شما خالی است!
غریبه ای زیر درخت نارنج | کرم رضا تاج مهر
تلفن که زنگ خورد، زن بلند شد و رفت نشست روی مُبلِ سمتِ آشپزخانه و گوشی سیار را از روی عسلی برداشت. مرد با کُنترل فیلم را نگه داشت. دوربین داشت از لابلایِ مهمان هایِ تویِ حیاط به سرعت رد می شد که قیافه ها تار شدند. مرد نگاهش به مهمان های تار بود و گوش اش به صدای زن که متوجه شود چه کسی آن طرف خط است. زن زود برگشت و نشست سر جای اول اش. مرد نپرسید چه کسی پشت خط بود.