• شایعاتی دربارۀ جایی بهتر

شایعاتی دربارۀ جایی بهتر

شایعاتی دربارۀ جایی بهتر | مصطفی حسینیون


دو مأمور درشت هیکل ورزیده، طوری دو طرفش را گرفته بودند انگار واقعاً با دیوانه ای ترسناک طرفند.

یکیشان رفت سراغ کفپوش ها. «پیداشون کردم . نگفتم همین جا گذاشته . همه شون همین کار رو می کنن»

پدر پلاتین با صدای خفۀ ترسیده ای گفت :«مگه چی کشیده؟»

آن که نقاشی ها را به عنوان مدرک جرم در کیسه ای می گذاشت ، جواب داد:«این کار را برای خیر و صلاح خودش می کنیم.» روی کیسه مهر و چسب ادارۀ کنترل بود و آن یکی مأمور گفت:«بعد هم برای خانوادۀ شما و در نهایت برای تمام سیاره» برای این موقعیت خیلی بی تجربه و جوان بود . اصلاً نمی دانست چه حالی باید داشته باشد ؛ بترسد ، شرمنده باشد ، عصبانی باشد . فقط می دانست از این جا به بعد همه چیز برایش عوض می شود . وقتی بیرون می رفتند ، صدای یکیشان را شنید که خیلی عادی می گفت:« لطفاً فقط سرتون رو پاین نگه دارید ، به هیچ چیز نگاه نکنید ، هیچ حرفی هم نزنید ، ممنون می شم از لطفتون»

نوشتن دیدگاه

Please login or register to review

شایعاتی دربارۀ جایی بهتر

  • 185,000ریال
  • 157,250ریال


پیشنهاد کتاب

ماجرای خونزاد

ماجرای خونزاد

38,250ریال 45,000ریال

ماجرای کفترکش

ماجرای کفترکش

17,000ریال 20,000ریال

راه آهن زیر زمینی

راه آهن زیر زمینی

327,250ریال 385,000ریال

شهر شرنگ

شهر شرنگ

327,250ریال 385,000ریال

با مه می آید ، با گرگ می رود

با مه می آید ، با گرگ می رود

191,250ریال 225,000ریال