• در باران از سفر آمد

در باران از سفر آمد -- احمدرضا احمدی

 

صبح رور اول

پسرک پنجره را رو به کوچه باز کرد و گفت: «مادر بیا نگاه کن، دریا با کشتی ها پشت پنجره ما آمده است. نقاشان از کشتی پیاده شده اند. دارند دیوارها و در خانه ها را رنگ آبی می زنند. دیشب یک بادکنک آبی رنگ را در باد رها کردم.»

مادر سکوت کرد و پسرک را نگاه کرد.

 

نوشتن دیدگاه

Please login or register to review

در باران از سفر آمد

  • 400,000ریال
  • 340,000ریال


پیشنهاد کتاب

مسافرخانه، بندر، بارانداز

مسافرخانه، بندر، بارانداز

102,000ریال 120,000ریال

یادگار عشق و حرمان مدام

یادگار عشق و حرمان مدام

1,275,000ریال 1,500,000ریال

از بارانی که دیر بارید

از بارانی که دیر بارید

51,000ریال 60,000ریال

روزی برای تو خواهم گفت

روزی برای تو خواهم گفت

72,250ریال 85,000ریال

چای در غروب جمعه روی میز سرد می‌شود
سفر

سفر

340,000ریال 400,000ریال

ميوه ها طعم تكراري دارند

ميوه ها طعم تكراري دارند

1,020,000ریال 1,200,000ریال

ماه بر ترک دوچرخه - 5 جلدي

ماه بر ترک دوچرخه - 5 جلدي

807,500ریال 950,000ریال

بر دیوار کافه

بر دیوار کافه

1,275,000ریال 1,500,000ریال