• سفر خاک

سفر خاک -- ابراهیم مهدی زاده

 

حدیث تیشه و فرهاد غریب

 

همیشه می خواست بگوید و نگفته بود. انگار کسر شان خود می دانست. گفته بودند اگر نمی توانی، پس بیا و او هرگز نرفته بود. حتی برای جلسه ای و نه کنگره یا پلنوم. اگر رفته بود حتماً می گفت. بهار گذشته بود و تابستان آغاز می شد. بهاره هم بود، سیمین و سیاوش هم بودند و تازه از هامبورگ آمده، دنبال کار می گشتند.

نوشتن دیدگاه

Please login or register to review

سفر خاک

  • 22,000ریال
  • 18,700ریال


پیشنهاد کتاب

راز خانه شکیب

راز خانه شکیب

72,250ریال 85,000ریال