گفت و گو با مهدی غبرایی، مترجم رمان طاقت زندگی و مرگم نیست

 

برای تهیه کتاب ها بر روی عکس ها کلیک نماید 


گفت و گو با مهدی غبرایی، مترجم رمان «طاقت زندگی و مرگم نیست»

این رمان، شکرپاره است


مهدی غبرایی، مترجم قدیمی و پرکار در آخرین کار خود، به همراه سحر قدیمی، مترجم جوان، رمانی از مویان، یکی از برندگان جایزه نوبل را به فارسی ترجمه کرده است. غبرایی معتقد است که این کتاب همچون بسیاری از آثاری که او از نویسندگان شرق آسیا ترجمه کرده می‌تواند مورد استقبال خوانندگان فارسی‌طبان قرار گیرد. گفت و گو با او را بخوانید.

 

آقای غبرایی، مو یان به عنوان نویسنده‌ای که گواهی‌دهنده جهان واقعی چین در نیمه دوم قرن بیستم است در ایران خیلی نظر مترجمین را جلب نکرده که سراغ کارهایش بروند. چه شد تصمیم گرفتید رمان «طاقت زندگی و مرگم نیست» را ترجمه کنید؟

تقریباً کمی پس از اینکه مو یان برنده ی جایزه نوبل ادبی شد، با مراجعه به معرفی و خلاصه ی آثارش در اینترنت، این رمان را سفارش دادم و به دستم رسید. پس از خواندنش، آن را رمانی طرفه و بدیع و سرشار از طراوت و طنز دیدم و تصمیم به ترجمه‌اش گرفتم. اما بخت یارم نبود و پس از حدود ۲۰۰ صفحه مشکل قلبی سراغم آمد و آنژیو‌گرافی و آنژیو‌پلاستی و پی‌لرزه‌های آن از کار بازم داشت. بعد هم موراکامی و خالد حسینی و عتیق رحیمی سرک کشیدند که سرگرم ترجمه بعضی از آثارشان شدم. تا در دوره‌ای که با نشر دنیای اقتصاد همکاری می‌کردم، یکی از همکاران جوان از این رمان خوشش آمد و نیمی از آن را تقبل کرد. آن زمان من روی ترجمه ی 1Q84  کار می‌کردم و در مجالی قدری دیگر از «‌طاقت...» را کار کردم و باقی را به ایشان سپردم. تا انجام شدن کار فراغت به دست آوردم و ترجمه را بازسازی و یکدست کردم که کاری بود طاقت‌فرسا و تا این سوی سال ۹۸ طول کشید.

 

گفته شده مو یان این رمان حجیم را در 42 روز نوشت. در حالی که این اثر پس از انتشار به زبان انگلیسی با استقبال منتقدین غربی هم مواجه شده، فکر می‌کنید چطور نویسنده‌ای توانسته رمانی با این ارزش ادبی را در یک ماه و نیم بنویسد؟

لابد از نبوغ اوست، ترجمه من و همکارم جمعاً گویا بیش یک سال طول کشیده باشد! بگذریم که از شروع کار بیش از ۵- ۶ سال شد.

 

آثار نویسندگان چینی کمتر در ایران مورد استقبال واقع شده. در مقدمه اشاره کرده‌اید که خاطره جمعی سنتی جامعه ایرانی از جنس‌های بنجل چینی در این تصمیم نقش داشته. تأثیر این مسأله واقعاً چقدر است؟

در مورد ترجمه رمان «‌زن در ریگ روان» هم برخی دوستان می‌گفتند در ایران چندان از رمان ژاپنی و هندی و عربی چندان استقبال نمی‌کنند. اما این رمان به چاپ هفتم رسید. همچنین است در مورد آثار موراکامی که من حدود ده عنوان از او ترجمه کرده‌ام و هر کدام به چاپ‌های چندم رسیده. (‌« کافکا در کرانه» موراکامی - ۶۰۰ صفحه- به چاپ یازدهم رسیده.) یکی از کارهای مترجم، کشف و ریسک‌پذیری و کلیشه‌شکنی است. مطمئنم با اینکه حجم رمان «‌طاقت...» بیشتر است و امروزه قیمت‌ها سرسام‌آور، اما به مرور جای خود را باز می‌کند. به نظرم، بی هیچ اغراق و بازار گرمی، صفت شکر‌پاره به آن برازنده است.

 

رمان «طاقت زندگی و مرگم نیست» روایت یک مالک زمین در دوره حکومت مائو است. رویکرد انتقادی مو یان به دوره مائو چقدر در چین طرفدار دارد؟

با توجه به اصلاحات اقتصادی و فرهنگی پس از واقعه میدان تین آن من (‌در یکی از مقدمه‌های رمان اشاره کردم) و باز شدن فضا از رمان‌های مو یان استقبال شایان میلیونی می‌شود و می‌دانید که او در چین زندگی می‌کند.

 

شما سال‌های اخیر آثار نویسندگانی از هند، افغانستان، ژاپن و چین را ترجمه کرده‌اید. دلیل این رویکردتان به ادبیات شرق چیست؟

به نظر من دور ادبیات دیگر مال شرق است. یکی از دلایل اساسی این است که کانون بسیاری از تنشها و مجادلات و جنگ و جدال سیاسی و فرهنگی و‌... این خطه‌هاست و بدیهی است ادبیات آن پر از جان و خون بشود. مفهوم شرق شامل آفریقا هم می‌شود.

 

مو یان خودش گفته که تحت تأثیر فاکنر و مارکز بوده. رد پای این دو نویسنده را آیا می‌توان در آثار مو یان دید؟

بله، کشف آن را به عهده خواننده می گذارم. اما یک نکته اینکه ولایت گائومی شرقی او مثل یوکناپاتوفای فاکنر است و از «تریسترام شندی» لارنس استرن هم حضور و اظهار نظر شخص نویسنده، یا حتی دست انداختن خود را آموخته و جا به جا به کار برده است.