گفت و گو با فواد نظیری، مترجم آثار شکسپیر

برای تهیه کتاب ها بر روی عکس ها کلیک نماید


گفت و گو با فواد نظیری، مترجم آثار شکسپیر

ترجمه مکرّر متون کلاسیک، نیاز همه دوران‌هاست​


شکسپیر، یکی از مشهورترین چهره‌های تاریخ و یکی از ستون‌های تاریخ نمایش در جهان است. شاهکارهای نمایشی شکسپیر در تمام اعصار محبوب بوده است. امروز هم کمتر نمایشنامه‌نویسی را می‌توان یافت که همپای این نابغه هنر جهان برسد. فواد نظیری، مترجم قدیمی، تعدادی از نمایشنامه‌های شکسپیر را در نشر ثالث منتشر کرده است. به همین بهانه با او گفت و گویی کردیم که در ادامه می‌خوانید.

 

آقای نظیری، اخیراً چند اثر از ویلیام شکسپیر با ترجمه شما از سوی نشر ثالث منتشر شده است. چه نیازی باعث شد که به فکر ترجمه مجدد آثار ماندگاری همچون «رومئو و ژولیت»، «طوفان» و «حکایت زمستانی» بیفتید؟

‌به نظر من ترجمه مکرّر از متون کلاسیک، نیاز همه دوران‌ها و همه نسل‌ها و همه ‌سرزمین‌هاست. این نکته برمی‌گردد به این حقیقت که آثار کلاسیک جزو گنجینه‌های بی‌زوال ِ بشری‌اند، و نگاه به آنها در طی ِ زمان، به منظور ِ تحلیل ِ جایگاه ِ خود و جامعه خود، در روند ِ تاریخ تمدن بشری یک ضرورت. و نخستین ابزار درک و انتقال این ضرورت، زبان و سیر ِتطوّر آن در زبان است.

برای من در وهله نخست، در باب شکسپیر، آن جذبه‌های حیرت‌انگیز زبان، در ترکیبش با تصویر و شخصیت‌پردازی، و خلق اثر نمایشی ِ شاعرانه بوده است. رومئو و ژولیت یک منظومه عاشقانه ناب است، و درامی فوق‌العاده تغزلّی.

در بقیه آثاری هم که کار کرده‌ام کوشیده‌ام دلایل خود را در پرداختن به آنها به‌طور موجز بیان کنم.

ضمن اینکه من متمرکز شده‌ام بر ترجمه آثاری که کمتر خوانده یا شناخته شده‌اند. مثل تیمون آتنی، حکایت زمستانی، و طوفان که تقریباً کارهای دهه پایانی عمر شکسپیر هستند و چکیده همه تجربیات شاعری و نمایشنامه‌نویسی او. و بی‌آنکه بخواهم به چند و چون برخی ترجمه‌های قبلی این آثار بپردازم، درک و اهمیت آن ضرورت که گفتم، دلیل اصلی انتخاب این آثار بوده است.

 

شکسپیر بی‌تردید یکی از چهره‌های یگانه تاریخ است که در چهار گوشه جهان در هر مقطعی آثارش خوانده و به روی صحنه برده می‌شود. به نظر شما آثار شکسپیر، و نه صرفاً نام شکسپیر، به اندازه کافی در ایران خوانده شده است؟

‌ببینید، شکسپیر که جای خود، ما کجا به آثار درخشان ِ کلاسیک خود، که از قضا جنبه‌های دراماتیک بسیار قوی دارند، مثل منظومه‌های نظامی و یا شاهنامه، درست پرداخته‌ایم؟ ما در توجه به گنجینه‌های ادبی و فرهنگی خود نسبت به دیگران بسیار عقب افتاده‌ایم. آنها اسطوره‌ها و افسانه‌های خود را  از جایگاه و بینش روانشناسیک نیز عمیقا تحلیل و کالبدشکافی می‌کنند، لذا توجه‌شان به این آثار، اعم از دوران باستان تا قرون وسطا و تا رنسانس و پس از آن بسیار جدی و مداوم و حتی نوپردازانه است. این را به عنوان یک قیاس اشاره کردم. متاسفانه اینجا جز چند عنوان، نامی از بسیاری آثار مهم شکسپیر نشنیده‌ایم. و درست همین دلیل ایجاب می‌کند که آثارش شناخته شده و به نقش این آثار بر ادبیات و فرهنگ و هنر پس از او توجه جدّی شود...

 

در ترجمه آثار شکسپیر از چه زبانی استفاده کرده‌اید؟ زبانی که در بازآفرینی، به زبان قدیمی خود شکسپیر نزدیک باشد، یا زبان امروزی؟

 قاعدتا وقتی بنا دارید به زبان شکسپیر و سرشت ِ زبانش از هر جهت نزدیک شوید لازم است که ادبیات کلاسیک خود و ظرفیتهای زبانی اش را در ‌همه دوران‌ها بشناسید‌، سهل است که بتوانید به‌طور همگن و متوازن با زبان مبدا به کار گیرید. در عین حال، ترجمه آثار شکسپیر هرگز به طور درخور موفق نخواهد بود مگر آن‌که مترجم جان ِ شاعرانه داشته باشد و بتواند قطعات شعری و روح ِ شاعرانگی نمایشنامه شکسپیر را برگردان ِ شایسته ی اثر کند. و جدا از درک مفاهیم، دشواری اصل کاری همین‌جاست.

باز من چه در پیشگفتارها، چه در برخی گفتگوها منطق و روش خود را شرح داده‌ام. سعی‌ام بر آن بوده تا میانگین و برآیندی از زبان ِ بزمی و رزمی ادبیات کلاسیک در ترکیب با زبان ِ فاخر و شاعرانه امروزین، با تکیه بر زبان و حتی گاه عروض نیمایی، اخوانی، و شاملویی، کار برگردان را به پیش برم. این سعی را کرده‌ام، میزان توفیق بر عهده مخاطبین است...

 

قصد دارید دیگر آثار شکسپیر یا آثار کلاسیک نمایشی را هم ترجمه کنید؟

بله، این تصمیم را دارم و یک کار دیگر را دارم شروع می‌کنم. تا چه پیش آید و تقدیر چه باشد...