سبد خرید شما خالی است !
مسافرخانه بندر بارانداز - چاپ دوم -- احمدرضا احمدی
در بخشی از رمان آمده: "در باران راه میرفتیم، هر دو خیس خیس شده بودیم. من غمگین بودم. وقتی به مسافرخانه رسیدیم، هر کدام به اتاق خودمان رفتیم؛ من در زیرزمین و دختر در طبقه هفتم، در طبقه صاحب مسافرخانه و زنی که همیشه سایهاش را در پشت پرده دیده بودم..."