سبد خرید شما خالی است !
آمده بودی برای خداحافظی - چاپ دوم - میترا صادقی
شبانه طاهر را آوردند قبرستان و تلی از خاک را نشانش دادند. گفتند : دخترت این جاست
طاهر کنار پشته خاک زانو زد . پشت درخت های کاج کنار غسالخانه . انگار حیوان زخم خورده ای ناله می کرد و صدایش در باد گم می شد .