لکه های گل
لکه های گل -- علی صالحی
تعداد صفحه
98
نوبت چاپ
اول
قطع کتاب
رقعی
نوع جلد
شومیز
سرگروهبان آدم نبود مادر، حرف حالیش نبود. فقط میگفت پیش پیش. نمیدونم میخواس بره کجای دنیا رو بگیره. تو دلم می..
بداهه در لامینور
بداهه در لامینور -- مرجان صادقی
تعداد صفحه
406
نوبت چاپ
اول
قطع کتاب
رقعی
نوع جلد
شومیز
دستش را گلوله برده. انگشتش پریده بود بالا و خون مثل فوارهٔ میدان مجسمه شتک میزد به صورتش. موج انفجار هما..
اتللوی تابستانی
اتللوی تابستانی -- نسیبه فضل اللهی
تعداد صفحه
138
نوبت چاپ
اول
قطع کتاب
رقعی
نوع جلد
شومیز
میتوان حدس زد که گرتا در لحظه اصابت شلیک گلوله در کجای سِن قرار داشته و فاصلهاش با تفنگ اتللو&n..
پانته آ
پانته آ - عاشقانه ای از ایران باستان -- سید جمال هادیان
تعداد صفحه
137
نوبت چاپ
دوم
قطع کتاب
رقعی
نوع جلد
شومیز
فرمانده از بالای بام لبخند مغرورانهای میزند و میگوید: «فردا به پایتخت میبریمش، ا..
وقایع نگاری مرگ یک دیوانه
وقایع نگاری مرگ یک دیوانه -- مهدی فروتن
تعداد صفحه
279
نوبت چاپ
اول
قطع کتاب
رقعی
نوع جلد
شومیز
دیوانگی هم مثل وارونگی امری کاملاً نسبی است. به احتمال قریب به یقین بین من و آن با..
پافیلی
پافیلی -- هادی پورابراهیمی
تعداد صفحه
146
نوبت چاپ
اول
قطع کتاب
رقعی
نوع جلد
شومیز
همیشه دلم میخواسته مغازه کالباسفروشی بزنم. دور تا دور مغازه را هم فقط ران میچینم. یک طرف ران یوزپلنگ، یک طرف ران ببر،..
مسافرخانۀ شکسپیر
مسافرخانۀ شکسپیر -- هومن زندی زاده
تعداد صفحه
135
نوبت چاپ
اول
قطع کتاب
رقعی
نوع جلد
شومیز
پیش از مهاجرت به استرالیا، سالها در تهران زندگی میکردم.آن اواخر برای مراسم ترحیم پدر به ..
خبرم را از بادها بگیر
خبرم را از بادها بگیر -- محسن عباسی
آقاجون یک روز از بیرون که آمد، جیبش را روی اُپن خالی کرد و یک مشت خردهریز را که باید یکراست میرفت توی سطل آشغال، ریخت جلوی چشمم. انگار مرا زیر آنها دفن کردند. قلبم ایستاد. قفل 808 که کلید تویش شکسته بود، پایة میل پرده، دوشاخة سفیدی..
کوچۀ عروس کشون
کوچۀ عروس کشون -- مهدی باتقوا
تو دِه یه بار فیلم آورده بودن تو مسجد با آپارات نشون بدن. فیلم توبهٔ نصوح مخملباف بود. اونم تو شب. مردها بهش میخندیدن و ما بچهها نزدیک بود خونهٔ خدا رو نجس کنیم. مرتیکه فیلم ساخته بود. همهش تو مردهشورخونه و قبرستون بود. تا یه هفته شبها میرفت..