از بارانی که دیر بارید
من در سکوت
در سكوت لباس پوشيدم كفش به پا كردم گفتم: شايد امشب باران به خانه ما و به دريا
ببارد نميدانم شايد تنها
صداي باران را
در شب حرمان زده من شنيده باشيد...